رخدادهای معنادار در منطقه و رصد مواضع ترامپ در سفر به سه کشور عربی، به خوبی نشان داد که ترامپ ناچار است رویکرد آرامسازی منطقهای را دنبال کند و عربدههای تهدید نظامی، چیزی بیش از لاف در غربت نیست. دلیل آن است که تکنولوژی تسلیحاتی امریکا که قرار بود برای دلهرهافکنی در قبال ایران یا ماجراجویی در جنوب شرق آسیا در قبال چین استفاده شود، در جنگ یمن از رده خارج شد. ناو هواپیمابر روزولت و پس از آن ترومن و ناوگروههای آن نه تنها خسارت دیدند، بلکه در تحقق اهداف مقابل یمنیها ناکام و ناتوان ظاهر شدند. البته هواپیمای اف-۳۵ و بی-۵۲ آنها هم شانس آوردند که هدف موشک قرار نگرفتند. در جنگ سه روزه هند و پاکستان هم پهپادهای پیشرفته اسرائیلی و هواپیماهای فرانسوی و جنگافزارهای امریکایی، توسط امکانات ساخت چین و به دست پاکستان هدف قرار گرفتند به همین دلیل ترامپ در سخنرانیاش در ریاض وقتی خواست رجزخوانی از امکانات و توانمندیهای نظامی امریکا بکند، در کنار اف-۳۵ به اف-۴۷ هم اشاره کرد که وعدهای است برای آینده و با نام خودش که رئیسجمهور ۴۷ امریکاست. آنچه در مجموعههای راهبردی و نظامی امریکایی جمعبندی میشود این است که ژستهای نظامی و تهدید به جنگافروزی، نه تنها فاقد پشتوانه اقتصادی است بلکه به یک شکست تحقیرکننده در مقابل ایران و چین منجر میشود. معنای این مفهوم این است که ترامپ و ویتکاف، نماینده ویژهاش، در یک دوره زمانی قابل توجه، تنها میتوانند به دیپلماسی تکیه کنند. البته روحیه تکبر و زیادهخواهی، آنها را رها نمیکند و اینکه ویتکاف برای خبرسازی در مورد مذاکرات مرحله پنجم، زیادهگویی میکند، تاکتیک نخنمایی برای چانهزنی است. موضوع مذاکراتی از سوی ایران، این بار به اندیشههای غربزدگی متکی نیست و مطالبهگر است و به موازات حقوق قانونی غنیسازی کامل و حفظ مواد غنیسازی شده، تنها وقتی به یک بازی روشن در خصوص عدم انحراف هستهای اجازه خواهد داد که تحریمها از همان ابتدای اجرای توافق، تعلیق شوند و تمامی خسارتهای مادی و غیرمادی ایران در قبال تحریمهای غیرقانونی و غیرانسانی از سوی امریکا و غرب، تمام و کمال پرداخت شود. موضوع اسنپبک که چماق اروپایی برای باجخواهی است، با واکنشهای خسارتبار و جدی برای آنها مواجه میشود و در قبال تنها ابزار غیرقانونی تحریمهای جدید، باید مجازاتها و اقدامات هزینهساز برای اقتصاد امریکا و اروپا را انتظار داشته باشند و تحریمها با ممنوعیت و محدودیت آنها در مسیرها و جغرافیاهای در کنترل دنبال خواهد شد. این جغرافیاها، با انگیزههایی که دیگر بازیگران عصبانی از سیاستهای امریکا و اروپا دارند، به اصلیترین مسیرهای تجاری گسترش مییابد. در فضای رسانهای که دنبالههای آویزان به تاجران مذاکره و تحریم هستند به وسوسه سرمایهگذاری امریکا در ایران فریبکاری میکنند ولی میدانند ترامپ که دنبال جیببری و غارت ثروت کشورهای عربی منطقه است، توانی برای سرمایهگذاری در هیچ کشوری ندارد و فقط در آرزوی التیام اقتصاد بحران زده امریکاست.